سفارش تبلیغ
صبا ویژن

...به سخن دانی و سخن رانی نیست!

سه شنبه 86 اردیبهشت 11 ساعت 12:30 صبح

بسم الله و لا حول و لا قوّة إلّا بالله

اولاً قرار نیست اینجا زیاد بنویسم. گفتم همین اولش گفته باشم بعداً نگید نگفته بودی!

اصولاً مدتی است به یک نتیجه مهم رسیده ام. (بعد از کلی فکر کردن و تجربه کردن و...) اون هم اینه که «دیگه حرف زدن بسه» وقت عمله، باید کاری کرد.

حالا هرکس در جایگاه خودش و در حد توان خودش. چون خدا کسی رو بیش از توانش مکلف نکرده؛ (لایکلّف الله نفساً إلّا وسعها) البته مفهوم این آیه اینه که هرکس به اندازه وسع خودش، مسؤول و مکلف است. پس این خیلی مهمّه که هرکس بداند وسعش چقدر است. چون خیلی وقت ها به دلیل عدم شناخت درست از خودمون، از زیر بار خیلی از وظایفمون شانه خالی می کنیم؛ به این بهونه که در حدّ وسع ما نیست.

علی (ع) می فرمایند: «أتزعم أنّک جرمٌ صغیر؟ و فیک انطوی العالم الأکبر» آیا گمان می گنی تو جرم کوچکی هستی، حال آنکه در وجود تو جهان اکبر تنیده شده است؟ حالا اینکه جهان اکبر چیست بماند برای بعد؛ اما خلاصه اش این که وسع ماها اونقدرها هم که گمان می کنیم کم نیست. (و فیک انطوی العالم الأکبر) پس اگر ما عالم اکبر هستیم باید به اندازه عالم اکبر کار کنیم.

دقت کنید! می گم کار کنیم. نه اینکه حرف بزنیم یا بنویسیم. البته من هم قبول دارم که بعضی وقت ها نوشتن و حرف زدن هم خودش کار محسوب می شه؛ اما فقط بعضی وقت ها!

برای همین اگر من هم اینجا می نویسم می خواهم فقط به اندازه ای بنویسم که بشه اسمشو «عمل» گذاشت؛ وگرنه ماشاءالله حرف بسیار است.اون قول و حرفی ارزشمنده که منجر به عمل بشه و فقط اون قولی منجر به عمل میشه که برآمده از اعتقاد آدم باشه و گوینده خودش به آن ایمان داشته باشه. برای همین سعی می کنم حرف هایی را بنویسم که خودم بهش اعتقاد دارم و سعی می کنم بهش عمل کنم.

استادی فرزانه می فرمود اینکه پیامبر اعظم(ص) در شروع دعوت به اسلام می فرمودند «قولوا لا اله الّا الله تفلحوا» معناش این نیست که هرکس بگوید لا اله الا الله رستگار می شود؛ بلکه آنچه مایه فلاح و رستگاری است، ایمان و اعتقاد به لا اله الا الله است. قولی که مؤمنانه باشد، انسان را به وادی عمل هم می کشاند. آن وقت انسان جوری زندگی می کند که همه کارهایش فریاد می زند لا اله الّا الله!

خوب دیگه برای پست اول خیلی زیاد شد.

خدایا به ما ایمان عاشقانه عنایت بفرما!


* زعم یعنی گمان باطل؛ گاهی دیده و شنیده می شود که این کلمه را به جای ظنّ (مطلق گمان، اعمّ از صحیح و باطل) به کار می برند که علی القاعده استعمال غلطی است. پس أتزعم أنّک جرمٌ صغیر... یعنی تو به گمان باطلت اینطور می پنداری که چیز کوچکی هستی.

* در مباحث علمی هم هر وقت می گوییم فلان کس قائل به فلان مطلب است، منظورمان از قائل بودن این نیست که فقط چنین حرفی را می زند؛ بلکه مراد این است که او چنین اعتقادی دارد. مثلاً می گوییم ملاصدرا قائل به حرکت جوهری است. یعنی چنین عقیده ای دارد؛ نه اینکه فقط قول او این باشد.


نوشته شده توسط : سید کمیل

بسم الله []



لیست کل یادداشت ها

آیا رهبر انقلاب از خطوط قرمز مذاکرات هسته ای کوتاه آمدند؟
زنده باد خامنه ایِ رهبر!
روز قدسی که سیدحسن نصرالله را از نزدیک دیدم!
توصیه حاج آقا مجتبى? تهرانی به رزمندگان مقاومت اسلامی
غزه در انتظار راهپیمایی ما
پیام یک جوان فلسطینی به جوانان ایرانی
[عناوین آرشیوشده]